علاقهمندي ها
+
يا ابن الحسن !! چي ميشه از خاک دلم يه جمکران بسازي ؟ ---
خسته شدم از اين همه عبادت مجازي ---
کي يک سحر ،مي زني به در ؛ پاشو ديگه وقت نمازه؟---
پس کي ديگه ،منادي مي گه ،راه ديدن آقا بازه ؟
امام رئوف
91/11/24
+
نه ، حتما بيشتر از5 يا 6 سال نداشت . و سعي کرده بود موهايش را حسابي زير روسريش بپوشاند .اما يه چند تار طلايي . . . پدردر خانه را باز کرد و هردو وارد خانه شدند . گرماي ظهر بيداد مي کرد . صداي اذان ميامد . . . . بابا ، دالن اذان ميگن ، تسنمه ، حالا ميتونم افطال کنم .. اشک توي چشماي پدر .....

ياسيدالکريم
91/6/11
+
شايد فقط سي و اندي ساعت و به روايتي دو هزار دقيقه به پايان سال 1390 باقي مانده است و من ثانيه به ثانيه اين دقايق و ساعت ها را دعا مي کنم .. اللهم عجل لوليک الفرج .. شايد که در برگهاي تاريخ بنويسند آخرين روز از سال 1390 روزي بود که صاحب الزمان (عج) ظهور فرمود .. پس باهم بخوانيم *اللهم عجل لوليک الفرج*

نانوا
91/1/3

1 فرد دیگر
17 فرد دیگر
+
مرا ببخش كه دلتنگ توأم...

خادمة الشهدا
90/12/29
+
امشب پريشان خاطر و دلتنگ هستم/ دلتنگ بوي جبهه بوي جنگ هستم/
دلتنگ شور و حال شب هاي غريبي/دلتنگ عطر خيس قرآن هاي جيبي/
کو لاله هايي که سراسر داغ بودند؟ / «حيثيت گل» «آبروي باغ» بودند/آنان که دريا وامدار روحشان بود/خورشيد زخم سينه ي مجروحشان بود/آنان که اخلاص عمل قديسشان کرد/ آنان که باران شقايق خيسشان کرد...

شبر
90/12/29
+
مي خواهم با اشک هايم حياطش را بشويم...
آنقدر اشک که ديگر چشمانم خشک شود...
و آنگاه ناله سر دهم...
آنقدر که تمام کبوترهاي حرم گِردَم جمع شوند...
و آنگاه...
همه چيز تمام شود...

خادمة الشهدا
90/11/28
+
- خدايا - دو دستم را هم كه كنار يكديگر بگيرم به اندازه ي جرعه اي بيشتر نيست --- و من نگاهم امشب به مُنتهاي قدر توست --- نه دستهاي اندكم .............

* هاتف *
90/8/15

خدايا.... در اين شبهاي رحمتت برمن ببخش ...و دوستانم و دوستان دوستانم را.... از نعمت هاي دنيوي و اخرويت سرشار فرما . . آمين ...
+
پير:بچه ي مؤدب و با استعدادي بودهميشه توي کلاس سرش پايين بود اين مسأله کم کم براش شد دردسر! خانم معلم خيلي ازش شاکي شده بود. اولش همه فکر ميکردند اون نسبت به درسش بي توجه شده . وقتي ازش دليل اين رفتار رو پرسيدند معلوم شد قضيه يه چيز ديگه ست. اون هميشه سرش پايين بود چون خانم معلم حجاب نداشت! خاطره اي درباره ي شهيد محسن زين الدين شادي روحش صلوات

زهرا بشري موحد
90/8/12
+
يک بار حرف دلم را به او زدم:"خيليا موقعيت تو رو دارن ولي تونستن ماشين و خونه رديف کنن؛لااقل به خاطر زن و بچه ات يه کاري کن.به فکر اونام باش...خسته نشدي از اين همه مستاجري..؟!؟!؟"از نگاهش يکه خوردم...-خواهر:ميخواي منو وابسته ي دنيا کني؟!؟!...علمدار روايت گري حاج عبدالله ضابط...

هلوع♥
90/6/28
+
در فرازي از زيارت آل ياسين ، امام زمان (عج) خود را علم مصبوب يا علم سرازير شده معرفي فرموده اند .

سيده نرگس موسوي
90/6/28